سحاب

وبلاگ شخصی میلاد جمیلی

سحاب

وبلاگ شخصی میلاد جمیلی

۴ مطلب در دی ۱۳۹۳ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

مثل من

مثل من بود

او هم داغ بود 

او هم داغ داشت

مثل من بود

او هم غم داشت

مثل آن تاریکی شب

او هم درمانده بود

و منتظر

منتظر دستی گرم 

دستِ گرمی برای یاری

شاید برای بلند کردن

برای بلند شدن

بلند شدن از زمین پست

از زمین مشکوک

او هم مثل من بود

مثل من که کم کم تمام می شوم

مثل او که جرعه جرعه تمام می شود

مثل او که اسیر است

اسیر این ظرف

مثل من که اسیرم

اسیر این تن

و باز هر چه نگاه میکنم 

او هم مثل من بود

او هم با هر نگاه سرد می شود

سرد و سرد و سردتر

او هم مثل من بود

مثل من ، یخ زده 

مثل من ، از دهان افتاده

  • میلاد جمیلی
  • ۰
  • ۰


باید که پای چوبین دل را


به سیاه بختی ستاره ها عادت دهم


باید که روح زخمی خود را


به آواز قفس های خالی عادت دهم


باید از کوه ها، پی کاه ها گذر کنم


باید از سر مقصد ها به مقصود ها هجرت کنم


باید هیچ نبینم تنها نگاه کنم


تنها نگاه.....

  • میلاد جمیلی
  • ۰
  • ۰

جاده سکوت و من صدا

جاده خلوت 


جاده پر غم

جاده، جاده ی ماتم


من ماندم و دل

دل ماند و من


من ماندم و جاده 

جاده ماند و من


من شدم جاده

جاده شد من


من شدم غم

غم شد من


من شدم کم

کم شد من


من شدم گم

گم شد من


من شدم درد

درد شد من


من شدم عشق

عشق شد من


من شدم مرگ

مرگ شد من؟


و من میمانم و باز این دل

وای از این دل

وای از این دل


آن سان که سینه ام از درد لبریز شود 

آسمان شهر سخت دلگیر شود

غم به دام من درگیر شود

شعر ز جانم سرازیر شود


میم.جیم


  • میلاد جمیلی
  • ۰
  • ۰

باز من و یاد

باز دلم بیداد

باز تنم فریاد

باز منم مجنون

باز منم مدیون

باز منم بی جون

باز منم گریون

میم.جیم

  • میلاد جمیلی